عروس

امروز دوباره به دور و بر کلیسای دُم (Dom) سری زدم، از یک ساختمان زیبای قدیمی عروس و دامادی بیرون آمدند که به سرشان برنج پاچیدند لابد به نشانه برکت؛ در ایران به سر عروس و داماد نقل می پاچند به نشانه شیرین کامی. همان نزدیکی ها بقایای کشف شده حمامی نظرم را جلب کرد که به یهودیان تعلق داشته است؛ حمام در زیر زمین قرار داشت که اینک با سقفی شیشه ای- همسطح خیابان- از آن محافظت می شد؛ پله ها و ستونها!

 

بر روی راین

فرصت بازدید از موزه ها فراهم نبود اما آنها را دوباره شناسایی کردم تا سر فرصت به سراغشان بروم. سه موزه در همان نزدیکی هاست. عصر مسافر یک کشتی تفریحی شدم و بر روی راین گشتی زدم، هوا در نهایت اعتدال بود.

 

جعبه های بزرگ سبز

روز بعد در مصاحبت دو دوست سیما و محمدرضا و به لطف آنها به شهر کوچکBrühl و به تماشای قصر زیبای آن رفتم. درختان باغ بزرگ قصر با زوایای هندسی اش که به ضرب قیچی باغبانی پدید آمده بود به جعبه های بزرگ سبزی می‌مانست که در کارخانه تولید شده است.

 

دیدار با شهرنوش پارسی‌پور

با خبر شدم که نویسنده شهیر ایران میهمان خانه هاینریش بل در نزدیکی های دورن است، خانه هاینریش بل در یک دهکده نقلی و سرسبز پناهگاه نویسندگان و هنرمندان و روزنامه نگارانی ست که بر سر فعالیت حرفه ای در کشور خود با موانعی روبرو هستند. علاوه بر شهرنوش پارسی پور یک رومانیایی و یک آفریقایی نیز ساکن آپارتمان های دیگر خانه هاینریش بل بودند. از سربند نمایشگاه کتاب گوتنبرگ سوئد در سال 2004 دیگر شهرنوش را ندیده بودم، دیدار با او همواره پرخاطره و لذتبخش است.