زادگاه گوته از بالا همان چیزی ست که مخبرالسلطنه هدایت (۱) در خاطراتش خبر آن را داده است:گوشه ای از ارم ذات المعاد!

بس که سبز و زیباست و این سر سبزی برای همه کسانی که از سرزمین تقریبا خشک ایران می آیند بیش از هر چیز نشانه ای از بهشت موعود است. بامهای سرخ سفال پوش همچون شعله های کوچک آتش بر پهنه سبز می درخشید.

در فرودگاه فرانکفورت

من معمولا رنگ و روی شرقی ام را فراموش می کنم، واضح است که در وطنم ایران نیازی به یادآوردن آن نیست. در فرودگاه فرانکفورت و در میان خیل مسافرانی که چمدان هایشان را بیرون می بردند با اشاره دست مرا متوقف کردند و از من پرسیدند در چمدانت چیست. پاسخ دادم لباس و کتاب.

این پاسخ قانعشان نکرد، از من خواستند تا در آن را باز کنم. یکی از آنها به وارسی پرداخت و آنوقت جسم قلمبه ای را که درون کیسه نایلونی سیاهرنگی قرار داشت از ته چمدان بیرون کشید و پرسید این چیست؟ من در عکس العملی ناگهانی پاسخ دادم نمی دانم. در آن لحظه براستی نمی دانستم که چه چیزی درون آن کیسه سیاهِ نایلونی ست. و آنوقت او لبخند پیروزمندانه ای بر لب آورد، جسم مشکوک را بالا آورد و گفت: چطور نمی دانی!؟

من پاسخی ندادم و در عوض به او کمک کردم تا گره کیسه نایلونی را باز کند و آنوقت گوشه لیوان سرامیکی که در زوریخ خریده بودم هویدا شد. مثل آدمهای واقعا گناهکار با عجله پاسخ دادم این فقط یک لیوان است و انگار تا او را متقاعد کرده باشم افزودم زنم عاشق لیوانهای سرامیک است.

غائله ختم به خیر شد، می توان تصور کرد همه چیز کاملا تصادفی بوده است.

به سوی کلن

من مسافر قطار سریع السیر بین شهری فرانکفورت- کلن نگران چمدانم بودم که تقریبا دور از نگاهم قرار داشت و هر بار که از تونل های مسیر عبور می کردیم یاد مظفرالدین شاه(۲) را تازه می کردم که در خاطرات سفرش به آلمان در سال ۱۹۰۰ نوشته است هروقت به تونل می رسیدیم مثل آن بود که یک دفعه شخص از هوا و فضای مثل بهشت داخل سوراخ جهنم شود.

در ایستگاه همکارم "گی هلمینگر" منتظرم بود باران می بارید و ما بی چتر و بی کلاه در حالتی نزدیک به دویدن به سمت ماشین گی می رفتیم؛ من لحظه ای به عقب برگشتم تا دُمِ (کلیسایِ) زیبای کلن را یک نظر ببینم:عظیم، تیره رنگ،بهت آور!
مجسمه داوود، منتها کمی مشکوک

مجسمه داوود، منتها کمی مشکوک

--------------------

پانویس:

(۱) خاطرات و خطرات، چاپ ششم ۱۳۸۵ انتشارات زوار- مخبرالسلطنه هدایت (۱۹۴۶-۱۸۶۱) یکی از رجال برجسته و قدیمی ایران است که طی سالهای ۸-۱۸۷۶ برای تحصیل در آلمان اقامت داشته است.

(2) سفرنامه فرنگستان، مظفرالدین شاه، انتشارات شرق،چاپ دوم۱۳۶۳- مظفرالدین شاه پنجمین شاه قاجار است که از۱۸۹۶ تا ۱۹۰۶در ایران سلطنت کرد و در سال ۱۹۰۰در تور اروپا از آلمان گذشت.