سومین دوره ی مسابقه ی داستان نویسی صادق هدایت همچون دو دوره ی پیش و همچون سایرمسابقات مشابه امكان فوق العاده ای ست تا ما بار دیگر به ادبیات باندیشیم، چرا كه برای ما، دست كم برای ما كه در اینجا جمع شده ایم ادبیات یكی از جدی ترین مقوله هاست.
چند سالی ست همه ی ما از افزایش چشمگیر عناوین منتشر شده در عرصه داستان، از حضور موثر نسل تازه ای از نویسندگان و از تسهیل اخذ مجوز انتشار كتاب سخن می گوئیم، با این همه ادبیات داستانی ما جز همان حاشیه باریك و ناامن بر زندگی انسان ایرانی چیز دیگری نیست و لابد برای درك واقعی تری از آنچه رخ می دهد، ما بیشتر از داده های آماری به تحلیل كیفی این رویداد نیاز داریم.


چنین ادبیاتی تا كجا بر بستری طبیعی رشد می كند و تا كجا به نیازهای این جامعه ی منقبض پاسخ می دهد؟


اگر حمایت های هدایت شده ی بخش دولتی را از این عرصه حذف كنیم آیا می- توانیم همچنان از رونق این بازار صحبت كنیم؟


كم نیستند زبان شناسانی كه جواز ورود كلمات تازه ساز را به گنجینه لغات زبان فارسی، استفاده داستان نویسان از این لغات دانسته اند. این سخن گزافه ای نیست و تنها نشانه ی شان ادبیات داستانی در زبان ماست.چرا كه تنها ادبیات است كه به كلمات قدرت حیات می دهد و آنها را صاحب زندگی می كند، تنها ادبیات است كه بعد رمانتیك زبان را به آن بر می گرداند و زبان را از وجه مسلط و مرض گونه ی ابزاری- اداری آن آزاد می كند. و لابد برای مقابله با چنین قدرتی ست كه عمده ترین وسایل ارتباط جمعی ما كه ادبیات را محدود و منحصر می خواهد فقط به تقویت شكل ابزاری زبان میدان می دهد.


از سوی دیگر یك جریان همسطح سازی بشكل فعالانه ای در كار است تا ادبیاتی كه برای دو مقوله ی زبان و مضمون- دوشادوش و مرتبط با هم – اهمیت قائل است، با سكوت و اگر دستش رسید یا جرئت پیدا كرد با تخطئه روبرو شود و این به چند شیوه و از چند سو در حال اجراست.
مضمون را نباید و نمی توان از داستان كنار گذاشت همچنانكه نباید زبان را به مایه ای برای تفنن تبدیل كرد. آنها كه با زبان تفنن می كنند در حقیقت با داستان تفنن كرده اند و آنها كه به مضمون بی اعتنایی نشان می دهند در حقیقت به داستان بی اعتنایی نشان داده اند. و وقتی این تفنن و بی اعتنایی همسو با سیاست های رسمی ی فرهنگی باشد،نتیجه البته روشن است.


ادبیاتی كه)این روزها قدر می بیند و گاه) رسما بر آن تاكید می شود دو جنس بیشتر ندارد یا ادبیاتی ست كه با رفتاری متفنن با زبان در خود بسته و محدود می ماند و دیگر ادبیاتی كه با زبانی ابتدایی و ساده و لاجرم قدیمی قادر نیست عرصه ی داستان را از آشپزخانه یا دكان به درون فرد و از آنجا به اجتماع ببرد و ما را در درك پیچیدگی های انسان این دوران و موقعیت او یاری كند. اگر ادبیات ما را با واقعیت ترسناك خود، جامعه و جهان آشنا نكند،دروغ پیش پا افتاده ای بیش نیست. برخی از رمان نویسان خوب ما چنان شیفته شگردهای این تفنن زبانی اند كه متوجه ضعف بزرگ تالیف آثارشان نمی شوند.


اگر نگاهها به آنسوست، اگر گرایشات ادبی غرب را تكیه گاه توجیهات خود می كنیم،از شیوه برجسته ترین نویسندگان زنده جهان یعنی یوسا،ماركز،كوندرا،گونتر گراس،كوئتسیا،ساراماگو، تونی ماریسون، ایزابل آلنده و دیگران و دیگران میانگین بگیرید و ببینید به میانگین رمان هایی كه در سالهای اخیر در حوزه زبان فارسی بر آن تاكید كرده ایم چقدر نزدیك است!داستان های كوتاهی كه در این دوره از مسابقه داستان نویسی صادق هدایت شركت كرده اند در این فضای كلی ست كه پدید آمده اند و لاجرم در مقایسه با سال قبل حتی با افتی نسبی روبرو بوده ایم كه فقدان شایستگی های حرفه ای نیز به ضعف آنها افزوده است.


در نهایت از پانصد و ده داستانی كه در دور اول توسط خانم ناهید كبیری و آقای هوشنگ عاشورزاده مورد بررسی قرار گرفت،بیست داستان به دور دوم راه پیدا كرد تا توسط ما، داوران نهایی، بررسی شوند و به نویسندگان دو داستان بهترین تندیس هدایت و به نویسندگان سه داستان بعدی لوح تقدیر اهدا شود.
و اما ذكر چند نكته به اختصار:
- داوران نهایی بعلت ضعف كلی داستانهای ارسالی فقط یك داستان را شایسته دریافت تندیس تشخیص داده اند.
- نویسنده ی هفتاد در صد از داستانها آقایان و نویسده ی سی در صد بقیه خانمها بوده اند.
- صرفنظر از داستانهایی كه از افغانستان و تاجیكستان به مسابقه رسید، پنجاه در صد داستانها از تهران و بقیه از سایر نقاط ایران به مسابقه ارسال شده است.
- در هشتاد در صد از داستانهای ارسالی از مرگ و جدایی و ناكامی و نگون بختی صحبت به میان آمده است.

و اما داستانهای برنده:
داوران مرحله نهایی سه داستان زیر را شایسته دریافت لوح تقدیر تشخیص داده اند.
داستان كوتاه بنی آدم نوشته حسن سلمانی
داستان كوتاه چند صفحه داستان بی ضرر نوشته افسانه نوری
داستان كوتاه باز باران اگر می بارید نوشته بانوی افغان حمیرا قادری
و سر انجام برنده تندیس صادق هدایت:داستان كوتاه عبور و مرور نوشته امیر تاج الدین ریاضی
با این همه ما می دانیم بزرگترین جایزه ای كه نویسندگان از آن نصیب می برند استعداد نوشتن است.