در موزه هنرهای معاصر تهران درنمایشگاهی از هنرمفهومی فیلم کوتاه“طوبا”ساخته ی شیرین نشاط روزهای متوالی به نمایش در آمد؛فیلمی تامل برانگیز،جذاب و مسحور کننده.
روز است،زنی هست و درختی،در دشت پهناور هیچ جنبنده ای نیست.زن خواب است،ایستاده در قاب درخت که چتر پهناورش را مثل چیزی حمایت کننده در دشت خالی گسترده است.لرزش خفیف پلک های زن نشانه ی حیات اوست؛حریمش دیواری سنگ چین و کوتاه.
درعمق شب در نور مشعل ها،حلقه ی مردان در مراسمی آیینی ورد ناآشنایی را زمزمه می کنند.
و دوباره روز است،ابرهای شناور بر فراز دشت خالی و خشک؛آیا این همان درخت طوباست؟و اگر هست پس زن کیست؟
ایستاده اما خواب،سالخورده،برخوردار از یک زیبایی عتیق.زن-مادری سرشار از نیروی زایندگی. شیره ی حیاتی اش در برگ،برگ درخت انبوه منتشر؛درخت زیباست و سایه سارش چنان گسترده که انگار در آن برهوت تکه ای از بهشت را به امانت گذاشته اند.
وبعد ابرهای شناور و زنان و مردانی که در بیابان همه به یک سو می روند،زنان البته اندکند همه شتاب می کنند و این نشانه ی اشتیاق آنهاست.
حلقه ی مردان و نور مشعل ها هنوز هم هست وهنوز ورد می خوانند و انگار شب ها کار آنها فقط همین است.
آنها می رسند و چون می رسند و پیش از آنکه به چشم او را ببینند زن آرام آرام ناپدید می شود. زائران بر لب دیوار سنگ چین کوتاه در سکوت محض به درخت و جای خالی زن نگاه می کنند.آیا این فقط تخیل است که واقعیت دارد؟
امیرحسن چهلتن