اميرحسن چهل تن هم مانند برخي ديگر از نويسندگان ادبيات مستقل ايران گرفتار نوعي سوءتفاهم از طرف نهادهاي مسوول بوده است؛ اين سوءتفاهم هر بار به شكلي هم بازتوليد ميشود. اين سوءتفاهم در حالي شكل ميگيرد كه نويسندگان ادبيات مستقل اگر بيشتر از نويسندگان طيف ادبيات انقلاب دغدغه ايران و تماميت ارضي و استقلال ايران را نداشته باشند بيشك كمتر از آنها دغدغه اين موضوع را ندارند. اميرحسن چهلتن دو دهه بعد از جنگ تحميلي در يكي از آخرين مصاحبههايش از تجربه حضورش در دفاع از ميهن به عنوان نيروي داوطلب سخن گفته است. اميرحسن چهلتن اينروزها گلهمند از وضعيت انتشار آثارش و عدم صدور مجوز نشر آنها ميگويد «حالم خيلي خوب نيست، دليلش هم اين است كه در ده سال گذشته اجازه چاپ رمانهاي تازهام را ندادهاند و چهار سال است كتابهاي قديميام اجازه تجديدچاپ ندارند.» با وجود اين بيمهريها و سختگيريها در سالهاي قبل آقاي نويسنده اما دست از نوشتن و خلق كردن نكشيده است و ميگويد «اين موضوع بر روحيه و كار من اثر نگذاشته است». او به تازگي از خلق تازهترين رمانش به نام «اصفهان» فارغ شده است و در روزهاي استراحت بعد از انجام كار سنگين خلق رمان به طرحهاي ديگر براي خلق داستان كوتاههاي تازه فكر ميكند. او رمان «اصفهان» را هنوز به ناشري نسپرده است تا براي درخواست مجوز آن اقدام شود زيرا هنوز تكليف كارهاي قبلي كه براي درخواست مجوز ارسال كرده است معلوم نيست. رمان «اصفهان» به روايت محاصره اصفهان در سال 1722 ميلادي ميپردازد. تاريخ يكي از پربسامدترين مضمون روايتهاي آقاي نويسنده است و درباره اين موضوع كه چرا «تاريخ» در متن روايتهاي شما اينقدر مهم است توضيح ميدهد كه «واقعا نميدانم و هنگام نوشتن به اين موضوع آگاه نيستم؛ اما همواره به تاريخ ايران فكر ميكنم و از طرفي برايم پرسش است كه آدمهاي معمولي مانند من و شما تا كجا ميتواند در تصميمهاي بزرگ سياسي سرزمينش دخالت داشته باشد. آدمها معمولي تا چه حد بر موضوعها و رويدادهايي كه بر آنها حادث ميشود، ميتوانند دخالت داشته باشند. خوب اين دغدغه من بوده است و گاه هم تاريخ به آن پاسخهايي ميدهد. تاريخ البته درپس زمينه روايتها و آثار من حضور دارد. فكر كنم به همين دليل است كه مضمون تاريخ در روايتهاي من مورد توجه قرار ميگيرد.»
به جوانب مختلف زيست مردم يك سرزمين انديشيدن و آنها را در روايتها دنبال كردن كار نويسنده است و آقاي اميرحسن چهلتن هم از اين قاعده مستثنا نيست؛ او ادبيات را جديترين دغدغه زندگياش ميداند و ميگويد «ادبيات با زبان سر و كار دارد و زبان مهمترين مساله ملي ما ايرانيان است. من جانم را براي ادبيات گذاشتهام و مساله هميشگي من بوده است و خواهد بود.»
آقاي نويسنده فارغ از ادبيات در مواجهه با مسائل اجتماعي و روزمره هم متوجه موضوعهاي متعددي است و از جمله دغدغههايش مساله خشونت است و در اين باره ميگويد «خشونت خواه و ناخواه دغدغهبرانگيز است. بايد به اين مساله توجه شود تا از خشونتها در جامعه كاسته شود.»
روزنامه شرق
حسن همایون