در دومین دوره ی مسابقه ی داستان نویسی صادق هدایت،هیئت داوران كوشیده است تا این جایزه در سطحی برگزار شود كه شایسته ی نام هدایت باشد و همچنین بتواند هویت مستقل و متمایزی از دیگر جوایز مشابه در این حیطه كسب كند؛و از این گذشته با اعلام معیارهای كلی گزینش قصه های برتر،تا آنجا كه میسر است هم اعمال نظرهای شخصی و رابطه ای محدود گردد و هم شركت كنندگان از اهداف و معیارها آگاهی داشته باشند تا شفافیت كاری ممكن بین نویسندگان، داوران،برگزار كنندگان و نیز علاقمندان به این مسابقه بوجود آید.


بر این اساس چون همواره نام هدایت از یك سو با نو جوئی و تجربه های پیشگام و مدرنیسم روزآمد همراه بوده و از سوی دیگر قصه هایی نیز در چارچوب های شناخته شده ی رئالیستی می نوشت كه در آن ها به شیوه ای پارودوكسیكال با ابزار سنت،فولكلور و اسطوره روایتی برآشوبنده و رهائی بخش می آفرید،و از آنجا كه هر دو شیوه همچنان معیار سنجش هر نوشتار اصیل و ماندگار است،معیارهای گزینشی ما نیز در بر گیرنده ی همین خصوصیات است؛مولفه هایی كه می تواند فرم و محتوا و نیز زبان قصه را از قالب های عادتی و تكراری یا به عبارتی دیگر استیلیزه شده كه مشخصه فرهنگ های اسطوره اندیش یا دوره های اینرسی فرهنگی ست،بیرون كشد و خلاقیت را به معنای راستین خود تحقق بخشد.از این رو تجربه های زبانی نوآور و محكم كه بتواند در رابطه با فرم و محتوا،تمامیت انفكاك ناپذیری پدید آورد تا زندگی پویا و یگانه ای به متن بدهد.یا فرمهای تازه و جاندار كه بتواند در هماهنگی با محتوا و زبان اثر،حركتی برآشوبنده، هنجارشكن و رهایی بخش در رابطه ی مولف،متن و خواننده بیافریند كه در مجموع واقیتی متفاوت و روایتی تازه از رابطه انسان با جهان انسانی اش باشد،از نظر ما اثری اصیل و ماندگار است.


طبعا با این معیارها نه می توانیم خود را در چارچوب مكتبی خاص،چه كلاسیك،مدرن یا پست مدرن محدود و محصور سازیم و نه از جریانی خاص حمایت كنیم و در ضمن معلوم است كه نمی توانیم ناشر محور باشیم یا پسند عامه را میزان قرار دهیم با این هدف مشكوك كه جامعه بسیار اندك كتابخوان افزایش یابد.توضیحا اضافه می كنیم كه ما مشكل كاهش تیراژ كتاب و شمار كتابخوان را در ایران كه به مرحله مضحك و در عین حال خطرناكی رسیده ،ناشی از عواملی می شناسیم كه اتفاقا در مقابل نوآوری و خلاقیت اصیل قرار گرفته است كه در صدر آن عوام سالاری،خرد گریزی،بازار محوری ، سیاست زدگی نوشتار و طرد تفكر در سه دهه ی گذشته از یك سو و تلاش های دفاعی بی هنجار،سرگردان و اغلب الكنی تحت عنوان مدرن و پست مدرن و نیز فقدان نقد جدی و در یك كلمه رواج آماتوریسم ادبی از سوی دیگر بوده است.وگرنه مصداق زنده نوآوری،آثار هدایت و نیما و نوآوران اصیل دیگری ست كه در نیم قرن گذشته خوانندگانش به تخمین،رشدی متناسب با رشد جمعیت داشته و نشانه های آن البته در جامعه آشكار است.از این رو لازم است عدم موفقیت شیوه ها و سیاست های حاكم بر نوشتار كه از اواخر دهه چهل آغاز و تا به امروز ادامه دارد،توسط منتقدین ادبی مطبوعات و كارشناسان و داوران جوایز دولتی،نیمه دولتی یا وابسته به بنگاه های نشر به طور جدی مطالعه و بازبینی شود.
خلاصه آنكه معیارهای گزینش برای این جایزه در سال 82 بر مفاهیم یاد شده استوار بوده است؛از میان 600داستان رسیده،500 داستان به مرحله نخست داوری راه یافت كه 48% نویسندگان آنها خانمها و 52% اقایان بودند كه از سراسر ایران و در مواردی از آمریكا و كانادا در این مسابقه شركت كرده بودند.یادآوری این نكته نیز ضروری ست كه 75% این قصه ها سرشار از خشونت و مرگ و اندوه بودند و كم و بیش همه آنها به لحاظ درست نویسی نثر فارسی به ویراستاری نیاز داشتند.


10% این داستانها یعنی پنجاه داستان را داوران مرحله نخست خانمها مهكامه رحیم زاده و میترا داور به همراه آقای هوشنگ عاشور زاده برگزیدند و ما داوران مرحله دوم،12 داستان را برتر شناختیم كه از بین آنها سه داستان به شرح زیر برای لوح تقدیر برگزیده شد:
-حیدر نوشته درصدف سلیمانی
-سنگواره نوشته آذردخت بهرامی
-پل نوشته محمد رضا شادگار
و سه داستان برترین را شایسته در یافت تندیس هدایت شناختیم:
-تاپ تاپ خمیر نوشته مرضیه ستوده
-اتاقی،خیالی نوشته سودابه اشرفی
-جزیره ای در دل تهران بزرگ نوشت مریم رئس دانا


در خاتمه لازم می بینیم از همه نویسندگانی كه با ارسال داستان به این مسابقه بر اهمیت آن افزودند،تشكر كنیم