1- نظرتان راجع به توقیف کارنامه چیست؟
متاسفم، فقط همین!
2- آیا کارنامه می توانست بخش وسیعی از ادبیات ایران را پوشش دهد و نبودش باعث خلاء جدی در ادبیات معاصر ما خواهد شد؟
بحث کمیت مطرح نیست. یک نشریه به یک پنجره می ماند، بسته شد نش امکان تماس ما را با بخشی از واقعیت جهان بیرون محدود می کند.
3- چرا کارنامه در این شرایط تو قیف شد؟
این را باید از توقیف کنندگان پرسید. ما به انتخابات نزدیک می شویم، برای مفاهمه بهتر آنست که به سمت فضاهای باز تری برویم.
4- به نظر می رسد فضای حاکم بر ادبیات ایران بخصوص در حوزه شعر با نوعی آشفتگی روبروست.البته اوضاع در حوزه داستان کمی بهتر است. ارزیابی شما چیست؟
من با تعبیرشما از وضعیت با عنوان آشفتگی موافقم اگرچه پیش از این با عنوان هرج و مرج از آن یاد کرده ام.این وضعت نتیجه مستقیم شرایطی ست که از یکسو در داخل با آن مواجهیم که به صورت رشد بیسابقه جمعیت جوان و آزاد شدن یکباره صداها خود را نشان داده است و از سوی دیگر در مقیاس جهانی به شکل نزدیک شدن فاصله ها و امکان دسترسی سریع و اسان گویندگان و مخاطبین از طریق اینترنت به یکدیگر آشکار شده است. جهان تکثر گرا امکان گفتن را برای همه به یک میزان تدارک دیده است.
اما در حوزه ادبیات گمان می کنم این وظیفه نقد است که تمشیت امور را بدست بگیرد،چیزی که در جامعه ما به سبب پیشینه فرهنگی هیچ سابقه دندانگیری برای آن موجود نیست . از طرف دیگر عنصر سیاست که در جامعه ما همه فضاها را در تسلط خود قرار می دهد مرتبا به دامنه این آشفتگی افزوده است.
5- آیا برگزاری نمایشگاه را در گرایش بیشتر مخاطبان به کتاب موثر می دانید؟
در کشور ما متاسفانه همه چیز دولتی ست حتی برگزاری نمایشگاه کتاب و لذا اعتماد کافی حاصل نمی شود. مثلا همان چهره هایی که در تلویزیون دولتی حاضر می شوند، در سرای اهل قلم نیز حضور بهم می رسانند. در این جامعه نویسندگان مستقل پنجره ای برای گفتگوندارند.