1- کمی از تاریخچه‌ی این کتاب بگویید، داستان‌ها حاصل چه دوره زمانی هستند و چه قدر طول کشید تا کار چاپ شود و ...؟
در ده ساله گذشته تمایل من عمدتا معطوف به نوشتن رمان بوده است، رمان هایی که متاسفانه انتشار آنها به زبان فارسی مقدور نبوده است. اما در ضمن حدودا ده داستان کوتاه هم نوشته ام که شش تای از آنها را در این مجموعه می بینید. بیش از ده سال است که انتشار یا باز انتشار کتاب های من با انواع سختی ها روبروست. من و ناشر هر دو کسب مجوز این مجموعه را به فال نیک می گیریم.
2- اکثر طرفداران شما زبان خاص امیرحسن چهل تن و اصطلاحات تهرانی آن را دوست دارند. اما زبان داستان‌های این مجموعه کاملاً امروزی است توضح خودتان در این مورد چیست؟
گمان می کنم زبان نوشته های من همواره امروزی ست. استفاده از امکانات زبانی گسترده که اصطلاحات بخشی از آن است از امروزی بودن زبان چیزی کم نمی کند. امروزی بودن زبان خود را در ساختار آن نشان می دهد. اما قبول دارم که این مجموعه بخصوص چهار داستان آغازین آن صاحب زبان متفاوتی است که از ماهیت و سبک و سیاق آنها ناشی می شود. این داستانها تظاهر می کنند که بر اساس مستنداتی تاریخی تنظیم شده اند، سبکی که تجربه های لابد کمی از آن در ادبیات معاصر فارسی موجود است.
3- سبک این داستان‌ها «روایت – داستان تاریخی»، کاملاً مدرن است و اجرای آن در قالب داستان‌های کوتاه مشکل. درباره‌ی انتخاب این سبک کمی توضیح بدهید.
این داستانها روایتی خلاقانه از موشکافی های پژوهشی مآب است. بعضی از منتقدین غربی آن را چیزی میان جستار و داستان دانسته اند. طبیعتا همه آنها از منظر شخصی روایت می شوند و گوشه های تاریک را تخیل می کنند.

5- انتخاب شخصیت‌های تاریخی برای محوریت این داستان‌ها بر اساس چه منطقی بود؟ و گزینش این شخصیت‌ها چه طور انجام گرفت؟
همه این شخصیت ها خودکشی کرده اند و خودکشی آنها در هاله ای از رمز و راز پوشیده مانده است. برخی از این خودکشی ها حالت حماسی داشته اند، برخی از سر ترس انجام گرفته اند اما عنصر ثابتی آنها همه را به هم شبیه کرده است که از پیچیدگی روحی کسانی ناشی می شود که در لحظه معینی تصمیم می گیرند بمیرند.
6- اظهارنظرهایی که در سطر آخر چند داستان از داستان‌های این مجموعه شده، به نظرتان از حس تعلیق داستان کم نکرده؟ مثلاً آیا بهتر نبود سطر آخر داستان «پیشنهاد منطقی» به صورت یک تذکر در ابتدای کار می‌آمد، یا اظهارنظر در مورد خودکشی هدایت؟
این همه از سبک بخصوص این داستانها یا در حقیقت از غرض اصلی روایت آنها ناشی می شود. هر سبکی ضوابط خود را پایه و اساس کار قرار می دهد.
7- وجود شخصیت‌های واقعی به عنوان محور هر داستان و لحن گزارش گونه و روایتی هر داستان فضای بین واقعیت و رویا را در ذهن مخاطب پدید می‌آورد. تصور لحظاتی که هدایت در خانه تنها بود. از حمام آمده، حوله پوشیده، یا تنهایی‌های داور و ... مرز بسیار باریکی بین واقعیت و داستان آفریده و این نقطه قوت کار شماست در این مورد کمی توضیح بدهید.
من سعی کرده ام لحظات غایب را تخیل کنم، بدون آنکه آن را در روایت بازگو کنم. من سعی کرده ام مخاطب را برای قبول یک نتیجه گیری بخصوص متقاعد کنم.نتایجی که شاید پیش از این کسی به آنها فکر نکرده است. دلم می خواهد مخاطب بازی مرا جدی بگیرد.
8- چریکی که روحیه‌ای رمانتیک دارد و در لحظه مرگ هم عملاً از گروه سیاسی خود بریده تصویر صدها و شاید هزاران جوانی است که طی صد سال اخیر در گیر و دار بزنگاه‌های سیاسی ایران زیسته‌اند، رسیدن به چنین شناختی در مورد شخصیتی که مشابه آن چندین مورد در اطراف همه‌ی ما بوده، عجیب نیست. اما برای شناخت تک تک شخصیت‌های تاریخی که محور داستان‌ها هستند، آیا مطالعات جداگانه تاریخی انجام داده‌اید تا بتوانید آن‌ها را در بطن یک داستان قرار بدهید؟
مطالعه و تحقیق قاعده کار من است و هرچه دامنه تخیل کار وسیع تر باشد، مطالعه وسعت بیشتری را در بر می گیرد. توانایی ذهنی من برای تخیل در گرو مطالعه مدام است.

 

ندا عابد

مجله آزما

فروردین 1394