در این داستان، دیوید، جوانی انگلیسی به آرزوی دیرین خود دست می‌یابد و در سال ۲۰۱۵ به زادگاه شاعر محبوبش، عمر خیام سفر می‌کند. اما ایران پیش از این نشانه هایی از نامهربانی با مسافران خارجی از خود نشان داده است و دیوید باید در سفرش احتیاط کند. با این حال، دوست ایرانی‌اش، نادر و دوست دخترش نسترن به او در تهران خوشامد می‌گویند و زوایای مرموز و جذاب این شهر آشفته را به او نشان می‌دهند.

علاقه مشترک آنها به خیام، به یک مثلث عشقی می‌انجامد که به نظر می‌رسد محکوم به شکست است. گل‌سرخ نیشابور رمانی تکان‌دهنده درباره عشق، حسادت و شکستن تابوها در یک دولت استبدادی است. چهل‌تن به‌خوبی تنش‌های میان شرق و غرب را به تصویر می‌کشد و قدرت تأثیرگذار ادبیات را در فرار از زندگی روزمره و واقعیت‌های تلخ به تصویر می‌کشد.

چهل‌تن و روایت‌های عمیق از تناقضات اجتماعی تاریخ معاصر ایران

امیرحسن چهل‌تن، که در محافل فرهنگی آلمان به «بالزاک ایران» شهرت یافته، با نثر خاص و روایت‌های عمیقش، جامعه و تاریخ معاصر ایران را به‌گونه‌ای بی‌پرده و موشکافانه تصویر می‌کند. او به‌مانند بالزاک که با ترسیم لایه‌های زیرین جامعه فرانسه به ادبیات جهانی راه یافت، به ریشه‌یابی زخم‌ها و رازهای تاریخ ایران می‌پردازد و تهران و مردم آن را از دل روایت‌های تاریخی زنده می‌کند.

در آثار چهل‌تن ، تهران چیزی فراتر از یک مکان جغرافیایی است؛ او این شهر را به‌عنوان موجودی زنده، با لایه‌های سرشار از تناقض و بحران به صحنه می‌آورد. از دل این شهر و از خلال رویدادهای کلیدی مانند کودتای ۲۸ مرداد، گروگان‌گیری، اعدام‌های ۶۷ و قتل‌های زنجیره‌ای دهه ۷۰، او داستانی از حافظه‌ی زخمی و واقعیت تلخ جامعه ایران می‌سازد. چهلتن با اشاراتی به مکان‌های نمادین مانند خیابان انقلاب و گورستان خاوران، تاریخ را روایت می‌کند اما از چشم‌انداز کسانی که بیشترین آسیب‌ها را از دگرگونی‌ها و بحران‌ها متحمل شده‌اند.

1403 bbc rose of neyshabour

 

تهران قبل و بعد از انقلاب نقش مهمی در آثار چهل‌تن دارد و به یک معنا بخشی از هویت آثار اوست.این شهر اما در گذر سال‌ها بسیار تغییر کرده و این تغییر نه تنها در آثار چهل‌تن بازتاب یافته، بلکه به بخشی از فرآیند سبکی او بدل شده است.

چهل‌تن خود در پاسخ به یک پرسش من در همین زمینه گفت: «تهران مدام نو می‌شود و ساکنانش این استعداد را دارند که خود را با آن تطبیق دهند. این شهر دارای حیات مستقلی است که خود را از سایر شهرهایی که می‌شناسم متمایز می‌کند. گاه دیوانه می‌شود و دست به خود تخریبی می‌زند. من جنون این شهر را دوست دارم. دست به ویرانگری می‌زند تا خود را دوباره بسازد و همواره در این کار موفق است. سمج و سازش‌ناپذیر است گرچه مدام به‌خاطر این سرکشی تنبیه می‌شود و اغلب به شدت تنبیه می‌شود. من اسیر افسون این شهر هستم. جز پدر و مادرم هیچ‌کس یا هیچ چیز دیگری چنین تاثیر ژرفی بر من نداشته است. با این همه از چگونگی تاثیرات این شهر بر نوشته‌هایم آگاه نیستم.»

این تصویرگری عمیق و خلاقانه از تهران، از طریق لایه‌های مختلف تاریخ، سنت و فرهنگ، در نهایت به روایتی غنی و معنادار می‌انجامد که در آن تاریخ و زندگی اجتماعی همواره در تقابل و تعامل هستند. این توانایی بی‌نظیر چهلتن در خلق و بازنمایی واقعیت‌های تلخ جامعه ایران و تنیده شدن آن با تاریخ، لقب «بالزاک ایران» را برای او به ارمغان آورده و او را به صدایی متفاوت و ماندگار در ادبیات معاصر تبدیل کرده است.

1403 bbc rose of neyshabour 2

 

دشواری نویسنده ایرانی بودن

سانسور همیشه یکی از اصلی‌ترین چالش‌های نویسندگان ایرانی بوده است. چهل‌تن خود در این‌باره نوشته است:

«از زمان‌های دور تا به امروز سیاست و اروتیسم، فارغ از جغرافیا مهم‌ترین مضامین ادبیات بوده است. در حالی که هدف اصلی سانسور در ایران عمدتا گرد همین دو مضمون می‌چرخد. واقعیت این است که با حذف این دو چیز زیادی برای روایت باقی نمی ماند سانسور این موضوعات عجیب تر به نظر خواهید رسید اگر بدانیم اروتیسم از مضامین اصلی آثار غول‌های ادبیات کلاسیک ایران نظیر مولوی و حافظ و سعدی بوده است.»

از امیرحسن چهل‌تن پرسیدم:«با توجه به وضعیت خاص شما به عنوان نویسنده‌ای که در داخل ایران فعالیت می‌کند، آیا سانسور بر روند نوشتن رمان‌هایتان تأثیر گذاشته؟ چگونه با این چالش کنار آمده‌اید؟»

او در پاسخ گفت: «من ۱۳ کتابم را در شرایط سخت سانسور منتشر کرده‌ام، دو تا از این کتاب‌ها در رژیم گذشته منتشر شدند. آن موقع آنها می‌گفتند، نظر مشورتی می‌دهیم، سانسور نمی‌کنیم اما دروغ می‌گفتند. بدون تامین نظر سانسورچی‌ها امکان انتشار وجود نداشت. در این دوره به آن می‌گویند ممیزی. اما کسی نیست از آنها بپرسد شما برای نظارت و کنترل آثار فکری و هنری خبرگان اندیشه و هنرِ این مملکت صلاحیت خود را از کجا آورده‌اید. در ضمن این توانایی در ما نویسندگان هست که گاهی آنها را فریب دهیم، البته نه همیشه، فقط گاهی.»

چهل‌تن در آثارش به بررسی مفاهیمی چون مردسالاری، اقتدارگرایی و تابوهای اجتماعی می‌پردازد و با نگاهی تیزبینانه، لایه‌های پنهان فرهنگی و اجتماعی را واکاوی می‌کند. او به‌ویژه نشان می‌دهد که چگونه قدرت و جنسیت در شکل‌گیری و تثبیت نابرابری‌ها نقش ایفا می‌کنند.

او در این میان، سرنوشت زنانی را ترسیم می‌کند که زیر سلطه مردانی به‌ظاهر متمدن اما در عمل متعصب و خشن، زندگی می‌کنند؛ زنانی که در جامعه‌ای که صدایشان در سایه و سکوت خاموش شده و به‌دشواری راهی به رهایی می‌جویند، هرچند مسیرشان با زنجیرهای فرهنگ و سیاست مسدود است.

چهل‌تن همچنین با نگاهی انتقادی به سنت‌ها، احزاب سیاسی و خرافات حاکم بر جامعه می‌پردازد. او به نمایش باورهای خرافی و تأثیر آن‌ها بر رفتار اجتماعی و سیاسی مردم می‌پردازد و نشان می‌دهد که چگونه این خرافات و سنت‌ها در قالب احزاب و گروه‌ها بر سرنوشت فردی و جمعی جامعه سایه می‌افکنند. سیاست و اروتیسم نیز در آثار او به‌عنوان عوامل تعیین‌کننده در روابط اجتماعی و فرهنگی تحلیل می‌شوند و نشان می‌دهند که چگونه این دو عنصر در کنار یکدیگر، بافت اجتماعی ایران را شکل می‌دهند.

به انتشار کتاب‌هایش به زبانی غیر از فارسی و در جایی غیر از ایران اشاره کردم و پرسیدم با چالش‌های مداوم از دست دادن مخاطب اصلی و هم‌وطنان، چگونه کنار آمده است؟ آیا فکر می‌کند اگر آثارش به موقع در ایران منتشر می‌شد، رابطه او و مخاطبانش چگونه می‌توانست باشد؟

او گفت:‌ «این مسئله آزارم می‌دهد و من آن را به‌مثابه سرنوشتی گریزناپذیر پذیرفته‌ام؛ تقریبا مثل معلولیتی که از بدو تولد به آن دچار بوده‌ام. تاریخ این مملکت به من آموخته است که قرار نیست در زندگی همه چیز مطابق با میلم باشد. من یک خاورمیانه‌ای‌ام. چه توقعی می‌توانم از زندگی داشته باشم؟ گرچه در وهله اول برای دلم و برای رفع تنهایی‌ام می‌نویسم اما در عین حال، سخت نیازمند کسانی هستم که نوشته‌هایم را با همدلی بخوانند و از لذت احتمالی خواندن آنها باخبرم کنند.»

به‌گفته چهل‌تن، «ادبیات ابزار سیاسی نیست و نباید باشد. اما رمان، فهم ما را از جامعه بشری توسعه می‌دهد و آن را عمیق می‌کند. قصه‌ها که اجداد رمان‌های امروزی هستند، تاریخ ملت‌ها را به روایت نهایی نزدیک کرده‌اند، همه ادیان و مذاهب جهان را شکل داده‌اند و دست آخر شناخت ما را از خود و دیگری تقویت کرده‌اند. می بینید که داستان همه چیز است.»

نویسنده, کیانوش فرید
شغل, روزنامه‌نگار

از اینجا می توانید در بی بی سی فارسی بخوانید.