یوتا هیمل‌رایش، مترجم آلمانی در آغاز این برنامه چهل‌تن را معرفی کرد: نویسنده‌ای که در سال‌های اخیر به خاطر ترجمه برخی از رمان‌هایش در آلمان و برخی مقالاتش در فرانکفورتر آلگماینه، نمایندگی ادبیات معاصر ایران به عهده گرفته است. به گفته هیمل‌رایش، چهلتن در کتاب‌هایش قصد دارد تاریخ کشورش را روایت کند، همانطور که دیگر نویسندگان رسمی و معتبر چنین می‌کنند.

 

ادبیاتی که غریب می‌ماند
در میزگرد «ادبیاتی که غریب می‌ماند»، از مجموعه برنامه‌های «مدرنیته و ایران»، مهمانانی از وزارت خارجه آلمان و انستیتوی گوته نیز حضور داشتند.

دو رمان «تهران، خیابان انقلاب» و «آمریکایی‌کشی در تهران» امیر حسن چهل‌تن در ایران از وزارت ارشاد اسلامی مجوز انتشار نگرفته‌اند. این دو رمان، نخستین بار به زبان آلمانی منتشر شده‌اند. هیمل‌رایش این پرسش را در میان آورد: «وقتی که اثری به زبانی نوشته می‌شود و نمی‌تواند به همان زبان منتشر شود، بیشتر برای خوانندگان غریب می‌ماند یا برای نویسنده؟ آیا کتاب‌هایی که ترجمه می‌شوند با نویسنده بیگانه می‌شوند؟»

چهلتن با اشاره به عدم اجازه چاپ کتاب‌هایش در ایران گفت: «فکر می‌کنم کارهای من به قدری به زبان و فرهنگ بومی آغشته است که اولین تصور ذهنی‌ام از مخاطبم ایرانیان هستند. ولی متأسفانه شرایطی در کشورم وجود دارد که امکان انتشار همه این آثار فراهم نمی‌شود. وقتی آثارم را که به زبان‌های انگلیسی، آلمانی، نروژی، عبری و غیره ترجمه می‌شود به دست می‌گیرم با آنها احساس فاصله و غریبگی می‌کنم.من فقط به زبان فارسی می‌نویسم و مایلم کتابم نخستین بار به زبان فارسی موجودیت پیدا کند اما از این امکان بسیار ابتدایی محرومم.»

چهلتن در ادامه بخشی از یکی رمان‌هایش با عنوان «خوشنویس اصفهان» را به فارسی خواند و از مخاطبان آلمانی زبان خواست با موسیقی این زبان آشنا شوند. سپس همین داستان به زبان آلمانی خوانده شد.

به گفته هیمل‌رایش، رمان جدید چهلتن، «تهران ۱۹۷۹» تلاشی‌ست برای تاملی بر رخدادهای انقلاب و سرخوردگی از انقلاب ایران به عنوان چالش یک نسل. آیا ایران با اوضاع کنونی‌اش و انقلابی که خوب پیش نرفت برای چهل‌تن غریبه شده است؟
چهل‌تن به تجربه‌های ۳۰ سال گذشته اشاره کرد که حس ناامنی عمیقی را به وجود آورده است. او گفت با این‌حال در خارج از ایران «حس مسافری را دارد که ده دقیقه دیگر قطارش حرکت می‌کند». برای چهلتن ایران تنها جایی است که می‌تواند به آرامش برسد و بنویسد و به همین اعتبار هیچ گاه وطن برایش غریبه نبوده است.

امیر حسن چهلتن یه این نکته هم اشاره کرد که بر خلاف تفسیر هیمل رایش، ماجرای رمان تازه‌اش سیاسی نیست و او به دنبال این نبوده که نشان دهد چرا انقلاب آن طور که باید پیش نرفت. نویسنده «تهران ۱۹۷۹»، این اثر را نمایانگر آرزوها و مشاهدات خود به عنوان جوانی ۲۲ ساله در روزهای طوفانی انقلاب ۱۳۵۷ جلوه داد. او گفت «تهران ۱۹۷۹» درصدد القای هیچ فکری و یا هیچ نتیجه‌گیری نیست و این اثر تنها مشاهدات، خاطرات و تجربیاتی است که مخاطب در آن شریک می‌شود.

 

خودسانسوری و رفتارهای دوگانه
در ادامه جلسه بخشی از داستان «تهران ۱۹۷۹» به فارسی و آلمانی خوانده شد. سپس موضوع دیگری مطرح شد که چندان هم از بحث انقلاب ایران دور نبود: خودسانسوری.

برای یوتا هیمل رایش مهم بود که سانسور و ترس از سانسور چه تاثیری در کار نویسنده می‌گذارد و اینکه آیا نویسنده برای انتشار اثرش به خودسانسوری پناه می‌برد؟

چهل‌تن گفت که برای چاپ کتاب‌هایشی در جدال دائمی با وزارت ارشاد اسلامی بوده‌ است. او سپس برای مخاطب آلمانی تعریفی از وزارت ارشاد اسلامی به دست داد: وزارتخانه‌‌ای که به نویسندگان می‌گوید چه بنویسند و چه ننویسند.

او گفت: «از آنجا که نمی‌توانم درباره تعبیر خودم از جنگ هشت ساله، انقلاب ایران و اتفاقات روز مملکتم بگویم، نمی‌توانم کتاب‌هایم را در ایران منتشر کنم.»

او گفت در ایران نویسنده جرأت کوچکترین انتقادی ندارد و همه جا با مرزهای ممنوع روبرو می‌شود، مگر اینکه به عنوان نویسنده به آلت تبلیغاتی سردمداران و حکمرانان تبدیل شده باشد.

تفاوت زندگی ایرانیان در حریم خصوصی‌شان با زندگی آنان در فضای عمومی هم یکی از موضوعاتی بود که در این نشست مطرح شد.

چهلتن درباره این دوگانگی‌های رفتاری در ایران گفت: «وقتی تحت شرایط ایدئولوژیک زندگی می‌کنید و تنها یک قرائت از زندگی و یک سبک زندگی به رسمیت شناخته می‌شود و شما سبک دیگری را برای زندگی انتخاب می‌کنید، ناچارید به یک زندگی زیرزمینی به موازات زندگی که در سطح خیابان‌ها وجود دارد تن دهید. این زندگی‌ست که ایرانیان با آن کنار آمدند و به عنوان یک شیوه‌ زندگی آن را پذیرفته‌اند».

در دیگر نشست‌های فرهنگی «مدرنیته و ایران» نویسندگان و مترجمانی از جمله یودیت هرمان، محمود دولت‌آبادی، فریبا وفی و برخی از نویسندگان جوان حضور داشتند.