امیرحسن چهل‌تن از نویسندگانِ مطرحی است که در طولِ چهل و شش سال نویسندگی رمان‌های درخوری نوشته است که در ادبیاتِ ما ماندگارند. او در تابستان سالِ 1353 داستان کوتاه «صیغه» را نوشت که دو سه سال بعد منتشر شد. «دخیل بر پنجره فولاد»، عنوانِ کتابِ بعدی او است شامل چند داستان کوتاه که با داستان نخستِ او تفاوتِ چشمگیری در شیوه داستان‌نویسی دارد و خودش دلیلِ این تفاوت عمده را جهش فکری می‌داند که با ورودش به فضای دانشگاه اتفاق افتاد.

امیرحسن چهل‌تن از نویسندگانِ مطرحی است که در طولِ چهل و شش سال نویسندگی رمان‌های درخوری نوشته است که در ادبیاتِ ما ماندگارند. او در تابستان سالِ 1353 داستان کوتاه «صیغه» را نوشت که دو سه سال بعد منتشر شد. «دخیل بر پنجره فولاد»، عنوانِ کتابِ بعدی او است شامل چند داستان کوتاه که با داستان نخستِ او تفاوتِ چشمگیری در شیوه داستان‌نویسی دارد و خودش دلیلِ این تفاوت عمده را جهش فکری می‌داند که با ورودش به فضای دانشگاه اتفاق افتاد.
او در این سال‌ها حدودِ بیست کتاب نوشته است شاملِ پنج رمان: «روضه قاسم» و «تالار آیینه» که در دهه شصت نوشته شدند، «مهرگیاه» در سال 1377 و «ت‍ه‍ران ش‍ه‍ر ب‍ی‌آس‍م‍ان»، «عشق و بانوی ناتمام» و «سپیده‌دم ایرانی» در دهه هشتاد. شش مجموعه داستان نیز دارد که دو تا از آنها «صیغه» و «دخیل بر پنجره فولاد» در نیمه دوم دهه پنجاه نوشته شدند و آثار نخست این نویسنده هستند و بعد با فاصله یک دهه‌ای چهل‌تن، مجموعه داستانِ «چیزی به فردا نمانده است» را منتشر می‌کند و سالِ 1395 هم دو مجموعه داستانِ دیگر از این نویسنده به چاپ می‌رسد: «س‍اع‍ت پ‍ن‍ج ب‍رای م‍ردن دی‍ر اس‍ت» و «چند واقعیت باورنکردنی».
چهل‌تن اما دو رمانِ مهم دارد که هنوز امکانِ انتشار نیافته‌اند: «تهران خیابان انقلاب» که در سالِ 2009 در آلمان منتشر شد و هنوز به زبانِ اصلی کتاب، فارسی اجازه انتشار ندارد و «آمریکایی‌کشی در تهران» که رمانی است در پنج اپیزود که آن هم از سالِ 1387 در انتظار مجوز چاپ بوده است. این دو کتاب همراهِ «تهران شهر بی‌آسمان» را تریلوژی تهران می‌خوانند که از این میان تنها یکی از آنها به چاپ رسیده و در دسترس است بنابراین امکانِ خواندن این سه‌گانه و درکِ تهرانِ چهل‌تن که در این سه رمان در سه زمانِ مختلف روایت می‌شود وجود ندارد. گرچه او چندی پیش مجموعه مقالاتی نیز با عنوانِ «تهران کیوسک» در آلمان منتشر کرد که در آنها به شهر، ادبیات و سیاست پرداخته بود و رویکردِ نویسنده به شهر و نسبتِ آن با تاریخ را به خوبی نشان می‌دهد. او همچنین چندین کتاب دیگر در زمینه نقد و بررسی دارد ازجمله: «ما نیز مردمی هستیم» که گفت‌وگوی مفصلِ چهل‌تن و فریدون فریاد با محمود دولت‌آبادی است و در 1368 منتشر شده، «آداب دویدن بر طناب باریک» (یازده داستان از نویسندگان معاصر ایران) که سالِ 1382 در نشر قصه به چاپ رسید. فیلم‌نامه «کات منطقه ممنوعه» و دو کتاب درباره محمود دولت‌آبادی: «محمود دولت‌آبادی: جهان آغاز می‌شود» و «محمود دولت‌آبادی» و «تهران، شهر آخرالزمانی» (رمانی درباره نفرت در شش اپیزود).
به هر تقدیر، چندی پیش آثارِ امیرحسن چهل‌تن در قالبِ مجموعه‌ای در یک قاب ازسوی نشر نگاه منتشر شد. این کتاب‌ها که در سالیان مختلف به چاپ رسیده و بارها تجدیدچاپ شده بود، اینک یکجا مجموعه به صورتِ جلدهای جداگانه اما در یک قاب آمده است: «دخیل بر پنجره فولاد»، «مهرگیاه»، «تالار آیینه»، «ساعت پنج برای مردن دیر است»، «عشق و بانوی ناتمام»، «چند واقعیت باورنکردنی»، «تهران شهر بی‌آسمان»، «چیزی به فردا نمانده است»، «دیگر کسی صدایم نزد» و «سپیده‌دم ایرانی». تاریخ و شهر و سیاست، حضور پررنگی در تمام آثار امیرحسن چهل تن دارند. رمانِ «سپیده‌دم ایرانی» داستانِ زندگی مردی شصت ساله را روایت می‌کند به نامِ ایرج، که بعد از ۲۸ سال تبعید به ایران بازمی‌گردد و این بازگشت امکانِ مرور گذشته را به او می‌دهد: تهران و وقایعِ سیاسی تهرانِ دهه بیست حجمِ بیشتر این رمان را تشکیل می‌دهد. داستان این‌طور آغاز می‌شود: «یکهو انگار کسى صدایش زد؛ وقتى رو برمى‌گرداند و بر متن همهمه‌ى خفه‌اى که مثل یک تور نامرئى سالن کوچک فرودگاه را مى‌پوشاند، همان نواى گمشده دوباره طنین انداخت. چند سال مى‌گذشت از آخرین بارى که صدایى آشنا، صریح و روشن و صاف، بى‌هیچ لهجه و لکنتى او را صدا کرده بود؟ و آن‌وقت صداى خود را شنید من، ایرج بیرشگ، ماده
54-11، تاریخ دستگیرى یولى 1951، پایان محکومیت یولى 1961، دوباره آن دهلیز تاریک و سرد را دید، دهلیزى که آنها را به معدن سنگ مى‌رساند و ردیف مردهاى ژنده‌پوشى که تن فرسوده را در تاریکى صبح به جلو مى‌کشیدند تا به هنگام خروج از اردوگاه در صف طویل بازرسى قرار بگیرند و بعد زوزه‌ى موتور روشن کامیون‌هایى بود که دود خاکسترى لوله‌هاى اگزوز خود را همچون کلافى که وا مى‌رفت و محو مى‌شد در هواى منجمد بیرون مى‌فرستاد؛ صداى عربده‌ى سربازان روس و دیگر هیچ جز جهانى خاموش و سرد». مجموعه «دیگر کسی صدایم نزد» شاملِ دو دفتر است و 11‌داستان، و قدیمى‌ترین داستان آن «ته شب» در 1354 نوشته شده. غالبِ داستان‌هاى دفتر اول حاصل سال‌هاى 57 و 58 است و داستان‌هاى دفتر دوم در طى سال‌هاى 1360 تا 1369 نوشته شده‌اند. کتابِ «چیزی به فردا نمانده است» 12 داستان دارد و داستانِ «چیزی به فردا نمانده است» که عنوانِ کتاب نیز هست، سرگذشت انسانی را روایت می‌کند که به حساب نمی‌آید اگار تنهایی تقدیر اوست و این خاطراتِ گذشته است که او را به زندگی وصل می‌کند. «چند واقعیت باورنکردنی» شامل چند داستان است که هریک روایتِ یک شخصیت تاریخی است که از مستندات تاریخی بهره گرفته و داستانی پرداخته است، خودِ چهل‌تن می‌گوید این ایده ناشی از تأملات من در مورد تاریخ است. «تاریخ در همه‌جای دنیا و به مقدار بیشتری در مملکت ما پر از گوشه‌های پنهان است. من در این مجموعه درواقع خواسته‌ام این گوشه‌های پنهان را تخیل کنم و این‌جوری سربه‌سر تاریخ بگذارم و ببینم اگر فرضیه محتملی را جانشین آن حلقه‌های مفقود کنیم، واقعیت ممکن است به چه شکلی در بیاید. در ضمن خواسته‌ام به رازهای تاریخ بیفزایم به شرط آنکه توانسته باشم رازهای دیگری از آن را برملا کنم». چهل‌تن نوعی مواجهه منحصربه‌فرد با تاریخ دارد. خودش می‌گوید: «تاریخ برای من یعنی اینکه ما در طول زمان چگونه شکل عوض کرده‌ایم، وگرنه به هیچ درد دیگری نمی‌خورد». او در تمامِ رمان‌هایش وقتی سراغِ تاریخ می‌رود سعی می‌کند واقعه تاریخی را بیرون از قصه نگه دارد و این همان تواناییِ منحصربه‌فرد چهل‌تن است که نوعی تجربه مواجهه با تاریخ را در ادبیات ما رقم زده است.

منبع: روزنامه شرق